طب سنتی
ادمی که دنبال راه نجاته به هر ریسمان پوسیده ایی چنگ میزنه ... یه دکتر طب سنتی هست که خیلی معروفه به اسم دکتر خیر اندیش ولی هرکاری کردم نتونستم باهاش نوبت بگیرم در نتیجه با دکتر دیگه ایی که شاگردش بود و اونهم شنیدم کارش خوبه (خانم دکتر شهلا اسدزاده) نوبت گرفتم ... ساعت 1 نوبت داشتم که من برای اینکه نوبتم رو از دست ندم 11.30 اونجا بودم دوساعت مرخصی ساعتی گرفتم که زود برگردم سر کار ولیییییییی ساعت 5 تونستم برم پیش دکتر ....حسابی اعصابمون خورد شد خیلی شلوغ بود این وسط یه عده هم با پارتی بازی زودتر میرفتن داخل متاسفانه ، مثلا یه خانمی ساعت 3 نوبتش بود ولی زودتر از من رفت داخل، همه اینا باعث شد که دیگه به شرکت نرسیدم و مجبور شدم کل بعد...
نویسنده :
دختر دریا
13:39